در ماههای پایانی سال «ثبت طلاق سهمیهبندی شد». در این باره باید به روشی که درمورد طلاق در دادگاهها وجود دارد توجه کنیم که همیشه دو، سه ماه قبل از عید حکم طلاق صادر نمیکنند چون آمار طلاق بالا میرود. لذا به سال بعد موکول میکنند. قبلا هم این موضوع را داشتیم و همیشه دو، سه ماه آخر سال آمار طلاق کمتر یا با فاصله زیادتر داشتیم که بعضا پرونده به سال بعد ارجاع میشد. درواقع وقتی از یک حدی آمار طلاق بالاتر میرود، اگر طلاقهای دیگری هم در سالجاری انجام شود عملا تعداد آمار طلاق بالاتر نشان داده میشود. درحالی که دفاتر همه بیکارند و خالی است و اگر دادگاه با طلاق موافقت کند محضر همان موقع طلاق را اجرا میکند و خیلی راحت هم این کار را انجام میدهد. دادگاه باید حکم طلاق را صادر کرده باشد تا زوجین بتوانند در محضر از هم طلاق بگیرند. در کل باید بدانیم زوجی که به مرحله طلاق میرسند تا به دادگاه مراجعه نکردهاند امکان آشتی کردنشان زیاد است اما وقتی به دادگاه میروند مصداق این است که وقتی آبروی کسی ریخت دیگر قابل جمع کردن نیست. یعنی کار به جایی رسیده که دیگر جای صلح و صفا نیست. مادرها و فامیل و زن و شوهر با هم دعوا میکنند. وقتی هم طلاق را به عقب بیندازیم باعث آسیب میشویم، چون دعواها بیشتر میشود. در همه جای دنیا وقتی زوجی به جایی برسند که دیگر نمیتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند، اجازه میدهند که از هم جدا شوند. بعضا کسانی که درخواست طلاق میدهند و دعوایی در کار نیست و دادگاه هم حکم طلاق را صادر میکند، اقدام به جدایی نمیکنند. هرچقدر دعواهای طلاق را بیشتر و فاصله را زیادتر کنیم جز اینکه درگیریهای خانوادگی بیشتر شود حاصل دیگری ندارد و دیگر هیچوقت قابل برگشت نیست. به همین منظور در همه دنیا وقتی میخواهند طلاق بگیرند آسان از هم جدا میشوند و هیچکس نمیگوید حالا که اینطور شد پدرت را درمیآورم! میگویند طلاق یک آشتی کنان مجدد است. یعنی من نتوانستم با همسرم زندگی کنم حالا راحت و دوستانه همانطور که ازدواج کردیم خداحافظی میکنیم. در اینصورت دعواهای خانوادگی هم رخ نداده و حرفهای ناجور هم به یکدیگر نزدیم. اما در ایران طلاق به معنای یک فاجعه است. زوجین برای هم خط و نشان میکشند که همدیگر را بدبخت میکنند. مرد از پرداخت مهریه سر باز میزند و حتی هر شش ماه یک ربع سکه هم پرداخت نمیکند و کار به جایی میرسد که دو تا فامیل بهم میریزند، آنهم به خاطر طلاقی که میشد دوستانه و راحت از هم جدا شوند. مشکل این است که اگر کسی حق و حقوقش را بداند، مردی که میخواهد طلاق بدهد به ابتدای کار نگاه کند که خانوادهاش بودهاند و قراردادی بستهاند و طبق قانون باید به قرارداد عمل کند. زنها این وسط از بین میروند و مردها هر کار خواستند میکنند. بعد میگوییم چرا این زن به راههای مختلف کشیده میشود؟ زن و شوهری که ۲۰ سال است با هم مشکل دارند و میخواهند طلاق بگیرند با هیچ مشاورهای خوب نمیشوند چون ۲۰ سال مساله دارند و فراموش کردن غیرممکن است. ما چه کار کردیم؟ یکسری مشاوره گذاشتیم که بدترین کار است و تنها سه جلسه ۲۰ تومان، ۵۰ تومان میپردازند تا آخر سر بنویسند اینها نمیتوانند با هم زندگی کنند! جالب اینکه کسی که مشاوره میدهد ۲۰ تا ۲۵ سال سن دارد و به زوجی که ۴۰ ساله هستند، مشاوره میدهد. واقعا چه چیزی برای گفتن دارد؟ نمیتوان ازدواج را به زور نگه داشت. وضعیت طلاقمان در ایران باعث شده یکسری وکیل پولهای هنگفتی بگیرند و هیچ کاری نکنند و آخر سر هم زن و مرد را سه، چهار سال معطل کنند. امیدواریم روزی شود که دادگاهها برای طلاق وکیل نخواهند. طلاق نیاز به وکیل ندارد. مسائل شرعی لحاظ شده، سندی نوشته شده و یک حق و حقوقی مشخص است. زن و شوهر باید حاضر شوند و دلایلشان را مطرح کنند. هر کدام که نخواهند عملا یعنی طلاق. چون یکطرفه نمیتوان زندگی کرد. تمام شد و رفت.
منبع: روزنامه آرمان ملی